حجت الاسلام ثقفی ضرورت کلان نگری در مسائل انقلاب اسلامی

حجت الاسلام ثقفی:ضرورت کلان نگری در مسائل انقلاب اسلامی

اختصاصی تمهید ؛ طی سالیان اخیر همواره یکی از دغدغه های افراد فعال در مجموعه های انقلابی و ولایی کشور، بروز اختلاف سلیقه در سطوح مختلف بین اعضای یک مجموعه و همچنین بین گروه ها و مجموعه های مختلف بوده است.

با اندکی تعمق متوجه می شویم که این مجموعه ها در حالیکه همگی اهداف مشترکی را برای خود برگزیده اند و از نظر گرایشات فکری نیز بسیار به هم نزدیک می باشند در مقاطع حساس دست به اقدامات مشترک نمی زنند و موجبات هم افزایی بین مجموعه های خود را فراهم نمی کنند؟

براستی اشکال در کجاست ؟ در حالیکه همه ظاهرا در زیر یک بیرق و با یک فرماندهی واحد در حال فعالیت هستند ، فهم یکسانی از بیانات رهبر معظم انقلاب ندارند ؟ و در بعضی مواقع برداشت های متناقضی نیز از فرمایشات رهبری ارائه می کنند که در جای خود محل بحث و بررسی می باشد.

تکیه کردن به جستجو در متن بیانات رهبری و حضرت امام از طریق نرم افزارهای موجود و یا اینترنت بدون توجه به شان نزول این بیانات و همچنین ساده انگاری در برخورد با فرمایشات رهبری بدون توجه به نظام فکری ایشان از دیگر مشکلاتی است که بسیاری از مجموعه های ولایی با آن مواجه هستند.

چندی پیش جمعی از فعالین فرهنگی از استان های مختلف در شهر مقدس قم گرد هم آمده و راهکاری برای حل این مشکل ارائه نموده اند که در نوع خود بسیار موثر و راهگشا می باشد، متن زیر مباحث حضرت حجت الاسلام ثقفی در جمع این افراد می باشد که به نحوه ی استناد به بیانات رهبری اشاراتی دارند و در واقع ایشان راه حل خروج از این مشکل را اتکا به روشی به نام (تدوین اصول فقه کلام رهبری) می دانند.

دانلود فایل صوتی بیانات حجت الاسلام ثقفی در یک بخش (حجم فایل ۲۱ مگا بایت مدت زمان یک ساعت)

 

****

بسم الله الرحمن الرحیم

متن بیانات حضرت حجت الاسلام ثقفی

حقیقت این است که وقتی این دو برادر عزیز گزارشی از فرمایشات حضرت آقا ارائه کردند در بنده این احساس قوی تر شد که راهی که ما برای پی گیری اهدافمان باید پی گیری کنیم همین راهی است که این جمع در پی آن قدم برداشته است.این حس از این جهت بوجود آمد که بنده دیدم آنچه که دوستان به آن رسیده اند و آن نگاهی که این عزیزان در این مسیر پیدا کردند با آنچه که این حقیر به آن دست یافته ام تفاوتی ندارد و اگر بنده هم بخواهم مطالبی عرض بکنم همان چیزی است که دوستان گفتند، علتش هم این است که همه ما به یک منبع وصل شده ایم و از یک سرچشمه استفاده می کنیم.

دوستان اشاره کردند که اگر ما با اندیشه ی ولایت و اندیشه ی حضرت آقا انس بگیریم رفته رفته قالب ذهنی ما ،نوع نگاه ما و جهت گیری های ما شبیه به هم می شود و این اختلاف سطح از بین می رود .این اختلاف سطحی که یکی از مشکلات اساسی ماست، از بین می رود. شکاف هایی که بین لایه ها ، بخش ها و اقشار مختلف جامعه وجود دارد و در برنامه ریزی های اجتماعی معمولا برای رسیدن به اهداف مشکل درست می کند، از بین می رود.این اختلاف سطح ها معمولا اجازه نمی دهند یک مجموعه همگن ، هم دل و همراه شکل بگیرد و یک هدف را دنبال کند .ما در پی شکل دهی به یک امت هستیم که بتواند این اهداف را دنبال بکند پس به یک ظرف ارتباطی و یک مجموعه تشکیلاتی نیاز داریم و در حال حاضر به دنبال پیدا کردن یک الگو برای این مجموعه هستیم .

سالیان درازی است که متفکرین و مبازان و فعالان عرصه انقلاب اسلامی به دنبال پیدا کردن این الگو بوده و هستند.به نظر می رسد که یکی از راه هایی که می تواند این الگو را ایجاد بکند و یکی از مهمترین مولفه هایی که خودش الگو رو به ما نشان خواهد داد این همفکری کردن و از بین بردن فاصله های اقشار و گروه هایی است که در قالب یک مجموعه می خواهند حرکت بکنند و این امر مهم با رجوع به یک منظومه فکری که برای همه قابل استفاده و قابل فهم باشد و همه گروه های فکری بتوانند آن را درونی کنند میسر خواهد شد.

اندیشه ولایت و متن این اندیشه بهترین راه و موثر ترین وسیله برای ایجاد الگوی کار تشکیلاتی است و بهترین قالبی است که یک تشکل انقلابی ، می تواند به آن دست پیدا بکند .

البته به شکل تخصصی تر هم درباره این تشکل می شود صحبت کرد و مطالبی را گفت اما عرض ما این است که این نکته را مسئله اصلی بدانید .

همفکری ، هم اعتقادی ظرف روابط را خود به خود شکل می دهد و یک مجموعه ارتباطی منعطف ،روان ، کارآمد و با هزینه های بسیار کم ایجاد می کند.

(من یک تجربه ای داشتم یک بار ما رفتیم در یکی از استان ها و شهرهای خیلی دور و در آنجا با مجموعه ای از دوستان مواجه شدیم که اینها در حلقه های فکری در همان شهر فعالیتهایی را بصورت مستمر انجام می دادند، وقتی که یک جوان ۲۵ ساله می آمد و صحبت می کرد من از جهت قدرت تحلیل ،عمق تحلیل و نفوذ اندیشه تفاوتی بین او و یک فردی که مثلا در تهران در مرکز رفت آمد این افکار و ارتباطات قرار دارد نمی دیدم ،بلکه او را سالم تر نیز می دیدم)

در حقیقت این مثال نشان می دهد که ما اگر بتوانیم یک مدلی پیدا بکنیم-همین مدلی که شما پیدا کردید- که حلقه ها و هسته های فکری با محوریت یک اندیشه درست و حول یک اندیشه ناب ، شکل بگیرد و یک اندیشه اصیل این حلقه ها و این مجموعه های مختلف در کشور را تامین کند، خود به خود یک مجموعه ارتباطی عظیم و فراگیر خواهد شد و بدون اینکه هزینه های بسیار زیاد معمول در تشکیلات های بزرگ و سنگین را بر دوش بکشد ،خیلی چالاک می تواند اقدامات کلان و ملی را همگی با هم انجام بدهد .

این جلسه ای که امروز شکل گرفته و همین دو تا ارائه ای که دوستان داشتند برای بنده این مسئله را مجددا اثبات کرد که راه همین است و ما باید همین راه را دنبال کنیم.لذا من فکر می کنم مهمترین فایده ای که این جلسات دارد این است که ،این دوستان دور هم جمع شوند و بر این راه تاکید کنند و این راه را دنبال کنند و وقتی انشاءالله به محل خودشان برگشتند کار را ادامه دهند و ارتباطات کلان نیز در زمان خودش بصورت نوبه ای ادامه داشته باشد .

یکی از نیازمندی های این مجموعه این است که در این اندیشه ورود درست داشته باشند و با این اندیشه آن گونه که باید ، مواجه بشوند.

– من قبل از اینکه وارد این بحث بشوم یک نکته دیگر را هم عرض بکنم و آن اشاره به پیشرفتی است که اکنون در انقلاب اسلامی پدید آمده است و جمع های زیادی از مجموعه های جوان اهل تشخیص و اهل اقدام و خوش فکر ، امروز به دنبال این هستند که راه خودشان را از کلام حضرت آقا پیدا بکنند . مواجهه می کنند ، تامل می کنند، تفکر می کنند و به تعبیر دوستان مباحثه می کنند و این مسئله یک امر محترمی است که در سالهای گذشته اتفاق نمی افتاد .قدیمی ترها یادشان هست که ما در ده سال پیش و قبل تر از آن اگر اتفاقی می افتاد ، مثلا انتخابات به انتخابات ، یه چند نفری جمع می شدند ببینند حضرت آقا درباره انتخابات چه گفتند و بعد یک مجموعه ای را تدوین می کردند و منتشر می کردند و معمولا هم دیر می شد و دیر به دست مخاطب می رسید و بعد هم بلاخره یک استفاده ای از کلام رهبری در این زمینه داشتیم .اما در طول سال چطور ، سخنرانی ها مختلف چطور .خیلی خبری نبود .اما امروز این مجموعه ها دائما بیشتر می شوند و آدم حس می کند که انشاءالله یک اتفاق درستی در حال وقوع است.که اگر این کار خوب شکل بگیرد و ادامه پیدا بکند برکات آن را انشاءالله در فصول آینده انقلاب اسلامی مشاهده خواهیم کرد –مسئله ای که نقیصه انقلاب اسلامی بوده و منتهی شده به یک مسائلی که گاهی ما با آن مواجه هستیم و خیلی تلخ است و موجب اندوه می شود ، که چرا انقلاب اسلامی با این همه سرمایه، اینقدر آسیب پذیر است و گاهی اوقات اینقدر شکنندگی در بعضی جاها وجود دارد.

بنده سه نقیصه عمده در تحلیل کلی حرکت انقلاب اسلامی به نظرم می رسد که باید به آن توجه کرد .این البته یک مرحله بعد از آن است که ما در ارزیابی انقلاب اسلامی معتقدیم که حرکت انقلاب اسلامی در مجموع موفق بوده است و در جای خود این امر را باید توضیح داد و توجه داشت که برایند کلی موفقیت و پیشرفت انقلاب اسلامی مثبت و به سمت اهداف نهایی است.

یکی از مشخصه هایش هم ،همین جمعی است که در ده سال پیش نبود .جمعی که پایه تحولات می تواند باشد و شاخصه های دیگری نیز در اثبات این ادعا وجود دارد.اما در بحث شناخت آسیب ها و عوارضی که عارض بر انقلاب شده ما سه تا مشکل و نقیصه بزرگ داریم .

۱- کندی حرکت به سمت اهداف

یکی اینکه حرکت ما به سمت اهداف کند است. حداقل از سال ۷۰ به بعد حضرت آقا فرمان حرکت به سمت دولت اسلامی را صادر نموده اند ، ولی ما تا سال ۸۰ و ۹۰ نتوانسته ایم حرکت را به جایی برسانیم که حضرت آقا فرموده باشند که ما از مرحله سوم نیز مثل مرحله اول و دوم با موفقیت عبور کرده ایم.دو دهه گذشت، در حالیکه می شد این مسیر را سریع تر طی کرد و از عوارض و آفاتی مثل همین ماجرایی که در این سالهای اخیر پیش آمد جلوگیری کرد.اگر سرعت انسان زیاد باشد دشمن هم فرصت فکر کردن را از دست می دهد.

۲- مشکل دوم آسیب پذیری است.

ما به دست آورهایی می رسیم اما چون پایه ها و مایه های لازم برای استحکام این دستاوردها گاهی وجود ندارد، آسیب هایی بر آن وارد می شود .شما تجربه های دهه ۸۰ را ببینید در دهه ۸۰ اتفاق مبارکی افتاد به گونه ای که انقلابیون امید وار شدند .حضرت آقا فرمودند گویا ارزش ها به جامعه بازگشته است. اما ما الان در آغاز دهه نود می بینیم که وضع تغییر کرده است و دستاورد ها و تحولاتی که در دهه ۸۰ پیدا شد، آسیب خورده است.

۳- پر هزینه به اهداف می رسیم

و سومین نقیصه این است که ما پر هزینه به اهدافمان می رسیم .خیلی هزینه می کنیم تا به یک هدف برسیم .اهداف بزرگ و خوب است ، اهداف با ارزش است اما وقتی بررسی می کنیم می بینیم می شود که با هزینه های کمتری به آنها دست پیدا کرد . وقتی حجم سرمایه ها را آدم می بیند به این نتیجه می رسد که با این سرمایه ها می شود خیلی کم هزینه تر به نتیجه رسید.علت اینکه ما دچار این مشکلات هستیم، چیست ؟

به نظر می رسد علت را باید در آن نقیصه و فقدانی دانست که این جمع می خواهد آن را پرکند، وقتی شما یک نگاه کلان به کل کشور بیندازید،مشکل را در این می یابید که ما نتوانسته ایم در کشور یک تفاهم نخبگانی ایجاد کنیم و خواص را در یک محور ، یک مدار و در یک جهت برای حرکت، هدایت بکنیم.

ممکن است سوال شود که نخبگان اصلا خودشان محل اختلاف هستند مگر می شود چنین کاری کرد. بله تجربه مبارزات گذشته و نهضت انقلاب اسلامی نشان می دهد که در یک مقاطعی که امکان این فراهم شد که نخبگان یک تفاهم کلان داشته باشند آن سه نقیصه برطرف شده است ،انقلاب شتاب گرفته و هزینه ها کم شده است و آسیب های وارد بر آن دستاوردها هم پایین آمده است.

تجربه انقلاب اسلامی مرحله اول یک حرکت شتابناک بود ناگهان همه چشم ها را بسته و باز کردند و دیدند که شاه رفت. فروریختن حکومت پهلوی مثل چشم بر هم زدن بود. آن شتابی که انقلاب در یک سال آخر پیدا کرد ناشی از چه بود،ناشی از تفاهم خواص بود. خواص همه معتقد به این شدند که می شود شاه رو سرنگون کرد و این پرچم شاه باید برود و این شعار و پایداری حضرت امام خمینی(ره) ،همه را به این باور رساند که رفتن شاه ممکن است و تشکیل حکومت اسلامی ممکن است و بلکه ضروری است.خواص به امکان و ضرورت تحقق حکومت اسلامی رسیدند و سد های ذهنی برداشته شد و حرکت شتاب گرفت و هزینه ای که ما در انقلاب اسلامی پرداختیم بسیار کم بود ، کافی است مقایسه ای بشود با انقلاب های دیگر ،در مرحله اول این فرایند و حرکت ، از جهت تلفات نیروی انسانی ، از جهت مدت زمان و سایر هزینه ها مثل خرابی کشور معلوم می شود که ما چقدر هزینه ی کمتری پرداختیم ، خیلی کم هزینه بود و این بخاطر این بود که یک تفاهم و یک وحدتی بین همه نخبگان شکل گرفت .تعبیری که امام خمینی(ره) به اسم وحدت داشتند که ما هم باید به سراغ همین تعابیر برویم .این موجب شد که ما هزینه ها را پایین بیاریم و بعد درست در مقاطعی که آدم می بیند ما نتوانستیم وحدت خواص و تفاهم بین خواص را ایجاد بکنیم کارمان به مشکل برمی خورد .مثل تجربه جنگ، در جنگ ما می بینیم که تفاهم خواص کمتر از زمان انقلاب اسلامی شد .بعد از جنگ در نحوه پیشرفت و ساختن کشور و رسیدن به اهداف دوباره می بینیم که این تفاهم کاهش پیدا کرد و به نظر می رسد که اگر بخواهیم آن سه نقیصه را برطرف کنیم یعنی شتاب بدهیم به حرکت ، هزینه ها رو پایین بیاوریم و دستاورد ها رو قابل تثبیت بکنیم باید این وحدت و تفاهم نخبگانی شکل بگیرد.

خود نخبگان با هم گفتگو کنند

حال این تفاهم و وحدت چگونه شکل می گیرد .برای این کار چند راه متصور است یکی اینکه خود نخبگان بنشینند با هم گفتگو کنند و بلاخره به یک تفاهمی برسند که این راهی طولانی و بعضا بدون آینده ای است ،چون محور می خواهد.باید یک محوری وجود داشته باشد .این است که ما می گوییم محور اندیشه ولایت نقطه اتکایی است که می تواند این تفاهم را ایجاد کند. این اندیشه ای که اصالت و کارآمدی خودش را نشان داده است.ما قائل به این هستیم که اندیشه ولایت کارآمد و اصیل است.اصالت را شما می توانید در رجوع به منابع دین و پیدا کردن مستندات اندیشه حضرت آقا در منابع دین بیابید .همین مراحلی که حضرت آقا برای این نهضت اسلامی فرموده اند اینها کاملا با استفاده از منابع دین شکل گرفته است .

در حقیقت فرمایشات ایشان در این مسیر کلی و کلانی که ترسیم کرده اند بازخوانی اسلام است. بازخوانی حیات زنده و در حال حرکت اسلام در این عصر است و چیزی جز این نیست و نمی شود اسلام را بصورت ذهنی و جدای از این حرکت شناخت و ترسیم کرد و ارائه کرد و ما انتظار داشته باشیم که این همان اسلامی است که از قرآن، از سنت از سیره معصوم (ع) به دست آمده است

خصوصیت دوم کارآمدی این اندیشه است

ما اگر به این بیست و چند سال رهبری حضرت آقا نگاهی بکنیم به گواهی همه حتی دشمنان ، این مدیریت مستحکم و حکیمانه توانسته است که این کشور را به جلو ببرد و امروزه به این اقتدار منطقه ای و جهانی برساند ،که امروز دشمنان مجبورند که پای میز مذاکره بیایند. مسئله ای که عکس آن را می خواهند نشان بدهند ، که مثلا ما از موضع ضعف وارد شده ایم.

که البته یک بخش از این قضیه قابل تحلیل است زیرا که ضعف هایی بر ماعارض شده اما فضای کلی فضای ضعف ما نیست در حالیکه که دشمن سعی دارد آن را القا کند . این مسئله چطور در طول این سالها به دست آمده است ؟

اگر نگاهی به سالهای دهه ۷۰ بیندازیم بعد از جنگ فضای داخلی و منطقه ای و بین اللملل نسبت به انقلاب اسلامی و گذر ما از دهه ۷۰ و رسیدن به دهه ۸۰ یعنی دهه بازگشتن به ارزش ها این سوال پیدا می شود که چطور این اتفاق افتاد ؟ تمامی عوامل جمع شده بود که این پرونده انقلاب را ختم بکند و تمام کند .اما ارزش ها برگشت و ما رویش نسلی دیدیم پیوند نسلی با انقلاب اسلامی بوجود آمد و مطالب دیگری که در این دوره می شود پیدا کرد .این مسئله جز اینکه با مدیریت موفق حضرت آقا بود برای آن دلیل دیگری پیدا نمی کنیم ، پس این نگاه و اندیشه، کارآمد هم هست و کارآمدی خود را در صحنه عمل هم به ما نشان داد است.

ما هرکجا که به این اندیشه توجه کردیم و اهتمام کردیم موفق شده ایم و هر جا هم فاصله گرفتیم و غفلت کردیم دچار ضربه شده ایم.

من نمونه ای از دوراندیشی حضرت آقا و بعد غفلتی که ما به خرج دادیم می آورم و امروز آثار این غفلت را می بینیم ،سال ۸۶ حضرت آقا در دیدار با دانشجویان یزد می فرمایند که : من می خواهم مسئله اعتماد به نفس را امروز معنا بکنم و بعد می فرمایند که این اعتماد به نفس را انقلاب آورد و امام به مردم ما داد .اما بیم آن هست که در عرصه جنگ روانی دشمن، این اعتماد به نفس خدشه پیدا بکند .دشمنانی که بسیار تاکید بر ادامه نبرد دارند. و بعد می فرمایند : من به عیان می بینم که این اعتماد به نفس در ذهن و زبان و عمل بسیاری از برجسته گان کشور مان هنوز به حد نساب لازم نرسیده است؟ ایشان کی این حرف رو می فرمایند سال ۸۶ دو سال بعد از انتخابات ۸۴ که علی ظاهر ما رو به اوج بوده ایم و همه احساس می کردیم که انقلاب اسلامی روی ریل افتاده و در حال اوج گیری است و دنبال این بودیم که باید بالاتر و بالاتر رفت .حضرت آقا می فرمایند این اعتماد به نفس آسیب پذیر است این را باید مراقبت کرد. من می ترسم امروز اعتماد ملی آن رشد لازم را نکند و می فرمایند که دشمن که با ملت ما گلاویز شده امروز به دنبال شیوه ها ، راه ها و حیله های جدید است . امروز ما می فهمیم که دشمن رفت سراغ راه دیگری و از طریق دیگری توانست این اعتماد به نفس را تضعیف کند. این نگاه به بیرون و این نگاه برون زا در پیشرفت کشور که امروز در میان مسولان غلبه دارد و نکته مهم و تاسف آور این است که در اقشاری از مردم هم این نگاه رسوخ کرده است و نشت کرده است و ما ثمره این نگاه را در انتخابات دیدیم .این موضوع ناشی از این است که دشمن بعد از اینکه سالها گلاویز شد و دست و پنجه نرم کرد و موفق نشد راه جدیدی را پیدا کرد .حضرت آقا می فرمایند شما هم باید به دنبال این باشید که چون آنها دائما مشغولند شما مشغول کشف روش های آنها و خنثی کردنش باشید .می فرمایند آیا این قدرت سیطره جو بعد از اینکه از یک ملت شکست خورد آیا ساکت می ماند .نه آنها دنبال راه های جدید هستند .ما هم باید به دنبال شیوه های جدید باشیم. ما باید محاسبه راههای جدید دشمن را بکنیم .می فرمایند اگر من و شما ،جوانان این مملکت، اساتید دانشگاه همگی، باید بدانیم دشمن از چه راهی وارد شد.اگر پیشبینی کردیم آن وقت پدیده هایی که در جامعه پیش می آید را می شناسید.

بنده فکر می کنم که ما بعد از سرمستی پیروزی ۸۴ به شیوه ی جدید دشمن توجه نکردیم و نفوذ دشمن در جاهایی که تصور نمی کردیم رخ داد .دشمن نفوذ کرد و نقاط امید و اتکاء ما رو به نقطه ضعف ما تبدیل کرد. نفوذ به شیوه های مختلف اتفاق افتاد تا اینکه در اواخر دهه ۸۰ و اوایل دهه ۹۰ دیدیم که با از کار انداختن بُرندگی قوه مجریه و به هم زدن وحدت در میان قوا و همچنین فشار بی حد خارجی توانست در افکار عمومی ما اثر بگذارد و این افکار عمومی بی دفاع ، افکار عمومی که دیگر کسی او را به سمت اهداف دعوت نمی کرد ، متاثر شد .

این نگاه کلان را باید حفظ کرد این توجه به آرمان ها و توجه به واقعیات موجود را باید حفظ کرد.این واقعیتی است که بخشی از آن را دشمن در حال تزریق است و بخش دیگر نیز ناشی از آسیب های داخلی ما است و هیچ کس در کشور به دنبال پیدا کردن راهبرد جدید نبود و در نتیجه کشور بی دفاع شد ، شما این مسئله را در این بحران های سیاسی جریان ها و جناح ها در انتخابات مشاهده کردید .واقعا در انتخابات یازدهم از هم پاشیدگی بود .

ما نمی خواهیم سریع بیاییم روی یک صحنه ای به نام انتخابات و در آنجا بایستیم و بحثمان را از آنجا دنبال کنیم ،خیلی عمیق تر باید به مسائل نگاه کنیم و مسائل را از صحنه انتخابات فراتر ببینیم .

داشتن نگاه کلان اقتضا می کند که ما خیلی نزدیک نشویم به این صحنه ها بلکه ریشه ها را باید ببینیم و افق ها را نگاه بکنیم. این آسیب ناشی از این بود که ما نتوانستیم این هشدار حضرت آقا را به موقع دریابیم و برای آن فکر بکنیم. باید هر سخنرانی مباحثه بشود فهرستش مشخص بشود ،جزییاتش مشخص بشود و در نظام کلی جایگاهش تعیین بشود.

ولی ما یک کارهای قضا شده هم داریم و آن ۲۰ سال اندیشه حضرت آقا است که ما اینها را نخوانده ایم. حقیقتا باید آنها را خواند و دید که چه مفاهیم و چه مطالب ارزش مندی را ما از دست داده ایم و به آنها کم توجه بوده ایم. بطور نمونه خدمت شما عرض کردم که مثلا فرمان حرکت به سمت دولت اسلامی را سال ۷۰ صادر فرموده اند ، در حالیکه ما سال ۷۹ از ایشان شنیده ایم، که دولت اسلامی تشکیل نشده است یعنی ۱۰ سال بعد ما شنیدیم. از این مسئله معلوم می شود که ما هم یک کوتاهی هایی داریم و این عقب ماندگی ها را هم بایستی بعنوان یکی از سرفصل های رجوع به اندیشه حضرت آقا جبران کنیم .

البته مهم آن نظام اندیشه حضرت آقا است که دوستان الحمدالله توجه دارند.من در مورد نظام اندیشه حضرت آقا در این بخش مطالبی را خدمتتان عرض می کنم .

اول اینکه مدخل ورود به نظام اندیشه حضرت آقا چیزی است که خود ایشان به ما تذکر می دهد یعنی ضرورت کلان نگری در مسائل انقلاب اسلامی.

شما اگر در این موضوع یعنی کلان نگری جستجویی بکنید ، مطالب فراوانی از حضرت آقا از گذشته تا امروز مشاهده می کنید،ایشان می فرمایند: باید به انقلاب و حادثه پدید آمدن جمهوری اسلامی نگاه کلان داشت و می فرمایند: این نگاه باید در افکار عمومی زنده بشود و افکار عموم به این نگاه کلان توجه کند.نگاه کلان به مسائل کشور، آینده کشور، چالش های پیش رو، نگاه کلان در سطوح مختلف تصمیم سازی و تصمیمی گیری.

ما باید با این نگاه جامع به مقابله با حوادث برویم و حادثه را بشناسیم ما باید مهندسی کلی کشور را دائما زیر نظر داشته باشیم.می فرمایند: بدون مهندس کلان نمی شود حتی همین جزییات را ترتیب داد. ما عادتا جزئی نگریم ،ببینید وقتی حضرت آقا می فرمایند: نهضت نرم افزاری بخشی از ما می رویم سمت جنبش نرم افزاری وقتی می فرمایند: عدالت خواهی یک بخشی از ما می رویم به سمت عدالت خواهی. می فرمایند: نوسازی معنوی یک گروهی از ما می رویم به این سمت و همین طور که نگاه می کنید می بینید که هیچ نظم و ثباتی در فهم این کلید واژه های حضرت آقا و جریان سازی حضرت آقا، در یک منظومه بزرگ تر وجود ندارد.

این جزئی نگری خصیصه ما است.حضرت آقا می فرمایند: اگر می خواهید در همین جزئیات هم موفق عمل کنید بایستی نگاه کلان داشته باشید.شما باید جای نهضت نرم افزاری را در کنار عدالت خواهی، در کنار نظارت عمومی و پاسخ گویی مسولان، در کنار بحث تهاجم فرهنگی و در کنار مبارزه با فساد و تمام این کلید واژه هایی که متعلق به خود ایشان است را در آن مجموعه کلان پیدا بکنید. بدون نگاه کلان حتی این جزییات هم موثر واقع نمی شود.ایشان می فرمایند دشمن هم به شما نگاه کلان دارد و عین شما یک نگاه کلان و مهندسی کلی دارد بین ۳۰ سال ۴۰ سال ۵۰ سال نقشه می کشد ، دشمن یک اردو است یک فرد و یک جریان و یک حزب نیست یک اردوگاه است .اردوگاه در صف بندی کلان به شما هم نگاه اردوگاهی دارد و می فرمایند اگر ما به این نگاه کلان رسیدیم و جایگاهی را که ایستاده ایم نگاه بکنیم می فهمیم که نمی تواند ما را که به این نگاه بلند رسیده ایم راضی بکند .

این جزیی نگری که دامن گیر ماست به تعبیر حضرت آقا ما را به حوادث میانه راه مشغول می کند. مثل الان که حتما این نوع انفعالی را که بین نیروهای انقلابی وجود دارد،حس کرده اید.همه منفعلند که چرا این اتفاق افتاد ، حالا چه می شود و به کجا می رسد. کمی عمیق تر هم که نگاه می کنند می گویند که بلاخره انقلاب تمام شد، راه مذاکره باز شد و دیگر گویا همه چیز تمام شده است .این می شود مصداق نگاه کردن به حادثه، بدون اینکه نگاه کلان داشته باشید.حضرت آقا می فرمایند این نوع نگاه ما را گمراه می کند، گویا نیست، نمی تواند وظائف آینده را ترسیم کند. ما را سر در گم می کند، ما را گمراه می کند ما را به اشتباه می اندازد . اینها همه کلمات حضرت آقا است.خلاصه ما را به این سو و آن سو می کشاند و خود این حادثه را هم درست تعریف نمی کند و ما را مجبور می کند که منفعلانه موضع بگیریم. پس اولین خصیصه و مقدمه و ضرورت، نگاه درست به اندیشه حضرت آقا و ورود کلان به اندیشه حضرت آقا است.

خوب نگاه کلان حضرت آقا چیست ؟

نگاه ما به آرمان هاست .انقلاب اسلامی در یک موضع سلبی پدید نیامد و محقق نشد انقلاب اسلامی هدف داشت، آرمان داشت .انقلاب اسلامی نه انقلاب ضد استبداد بود و نه انقلاب ضد استکبار به تنهایی بود.استبداد و استکبار موانع رسیدن به هدفی است که انقلاب اسلامی برای آن هدف بوجود آمد.

آن هدف چیست؟

ایشان فرموده اند که آرمان نظام جمهوری اسلامی ایجاد تمدن اسلامی است.ایجاد تمدن نوین اسلامی خطی است که نظام ترسیم می کند ،خط رسیدن به تمدن اسلامی.

پیروزی انقلاب پایه های مستحکمی برای رسیدن به تمدن اسلامی ایجاد کرد و انقلاب اسلامی می تواند موانع را – چه داخلی و چه خارجی – از سر راه بردارد و ما را به آن هدف برساند.اگر این خط با جدیت و پشتکار دنبال بشود بار دیگر تمدن اسلامی بر مجموعه عظیمی از دنیا پرتو خود را خواهد گستراند و وقتی که مراجعه می کنید مشاهده می کنید که ایشان مکررا غایت تمدن اسلامی را بعنوان نقطه انتهایی حرکت انقلاب اسلامی تذکر داده اند ،ما باید به تمدن اسلامی برسیم. در نگاه کلان که حالا اجزا و مراحل و منازلی دارد یک موانع کلانی هم وجود دارد. اردوگاه استکبار، در این عصر تمدن غرب، ایشان می فرمایند با این نگاه باید مسائل را تحلیل کرد با نگاه به این صف بندی که طرف مقابل ما کیست ؟ چیست ؟چرا دشمنی می کند و چرا ما در مقابل او مقاومت می کنیم ؟اینها را با یک نگاه کلان باید دید و ما باید ببینیم که در چهار چوب این صف بندی ،به تعبیر حضرت آقا در چهارچوب رویارویی عمیق و مبنایی غرب با اسلام باید مسائل را تحلیل کنیم. اینها به نظر من مدخل هایی است که تفصیلش رو باید این جمع دنبال بکند .انقلاب اسلامی نسبتش با تمدن غرب چیست ؟

حتما شما باید به این سوال پاسخ دهید که تمدن غرب چیست ؟

اینجا شما با یک مشکل بزرگی مواجه هستید که در میان نخبگان ما – هرچند هم نزدیک تر می شوید به مرکز انقلاب باز هم این مشکل و نقیصه را مشاهده می کنید – که این فکر حاکم است که تمدن غرب یک پیشرفت بود برای بشریت.تمدن غرب یک حرکت به جلو برای بشریت بود و تا زمانی که این نگاه در بین نخبگان ما وجود دارد ، ما نمی توانیم رمز مقابله بین اسلام و انقلاب اسلامی را با تمدن غرب پیدا بکنیم .زیرا وقتی یک چیزی پیشرفت و امر مثبتی تلقی بشود که انقلاب اسلامی با او درگیری و دعوا ندارد ، نگاه جزئی نگرانه هم می آید و می گوید نگاه کنید هواپیما دارند، موبایل دارند، ماشین دارند، قطار دارند برق دارند ، بهداشت دارند ،انقلاب اسلامی با اینها دعوا دارد. پس انقلاب اسلامی با تمدن غرب دعوا ندارد ما با اخلاقشون دعوا داریم.وقتی این اتفاق افتاد و شما تمدن غرب رو تجزیه کردید و با بخش هایی از اون انقلاب اسلامی را درگیر دیدید این صف بندی مشاهده نمی شود.در حالیکه یک نگاه درست به تمدن غرب اینست که تمدن غرب محصول ادبار به خدا بود در اجتماع و در حقیقت تمدن غرب به دنبال نفی حجت دینی و محوریت حجت در اداره اجتماع بود،به دنبال از حجیت انداختن وحی و دین در اجتماع بود .این مسائل اساس و ماهیت تمدن غرب را شکل می دهد نه این جزییاتی که برخی درگیر آن هستند بعضی به غرب شدیدا عشق می ورزند و برخی می خواهند با غرب مبارزه کنند .بعضی می روند با تکنولوژی مبارزه می کنند در حالیکه کلیت حرکت و ماهیت و هویت غرب چیز دیگری است. ببینید اینها می شود متن بحث هایی که ما باید با این نگاه و چهار چوب کلی ایجاد بکنیم تا این تفاهم نخبگانی را بوجود بیاوریم. باید شما این صف بندی واقعی را ببینید از زمانی که غرب ظهور کرد در سرزمین های اسلامی این صف بندی بوجود آمد، غرب همه جا حرکت کرد و مثل سیل در سراسر عالم جاری شد در سرزمین های اسلامی به سد های بزرگی خورد.بخصوص در سرزمین هایی که شیعه نشین بودند و مرجعیت درست دینی و رهبری الهی با آن اصالت و کارآمدیش در آنجا ها وجود داشت به مشکل برخورد. این صف بندی از اینجا ها به اصطلاح نماد ها و نقاط بروزش آشکار شد، اما عمق خیلی خیلی از دعوای ما و انگلیس بر سر تنباکو یا مثلا اختلافی که بر سر مشروطه در آن سطوح بالا بوجود آمد، بیشتر است.اختلاف بر سر اینها نبود خیلی عمیق تر از این قضایا بود .ما با همین سرفصل هایی که حضرت آقا دنبال می کنند باید تفصیلش را پیدا بکنیم. با این نگاه از زمانی که غرب متولد شد و ظهور کرد و در سرزمین اسلامی حضور پیدا کرد صف بندی بین حرکت اسلام و غرب شروع شد.تا می رسیم به قرون جدید که طبق فرمایشات ایشان قرن ۱۳ ، قرن فریادگری همراه با مبارزه می دانند .قرن ۱۴ را قرن بیدادگری و اعلام می دانند ، قرن ۱۵ را قرن تجربه و عملکرد می دانند .تجربه اسلامی و عملکرد اسلامی در مقابل الگوی غرب در قرن ۱۵ ، ببینید اینها آن قالب های اصلی نگاه حضرت آقا است که مجموعه مطالبی که ایشان دارند را باید در این چهارچوب دنبال کرد. و در مورد اینکه چرا غرب درگیر است با اسلام می شود از همین سطوح آشکار که در تاریخ هم وجود دارد شروع کرد و این را عمیق تر و عمیق تر کرد و برای نخبگان و خواص این مطلب را تحلیل کرد، تا هضم بکنند .

به هر دلیل تمدن غرب با استعمار پیوند خورد است و اگر کاری نداشته باشیم که این پیوند ریشه اش در کجاست و بگوییم این استعمار بود که درگیری بین اسلام و غرب را ایجاد کرد مظاهرش هم همین ماجرای تنباکو و ماجرای مشروطه و ماجرای نفت در ایران و غیره است. در کشورهای دیگر هم مشابه همین ماجرا ها بوده است و می شود اینگونه تحلیل کرد ، اما این تحلیل در سطح است که البته درست هم هست زیرا جوانان ما تاریخ نمی خوانند به همین مقدار هم امروز از آن غافلند.پیشینه ی استعمار را نمی شناسند، پیشینه ی غرب را نمی شناسند، نحوه شکل گیری این تمدن را براساس استعمار نمی دانند .برخی از جوانان ما در همین سطح هم نمی شناسند چه برسد به عمق ماجرا ،منتها توجه داشته باشید که عمق ماجرا غیر از این است.

عمق قضیه مربوط به ماهیت حرکت اسلام و تمدن اسلامی با تمدن غرب است که اگر ما نتوانیم این به اصطلاح مکتب و گفتمان را تدوین بکنیم و شکل بدهیم و ترویج بکنیم و به خواص بقبولانیم و یک تفاهم ایجاد نکنیم، ماجرا همین می شود که شما می شاهده می کنید .

آیا فکر کردیده اید که چرا ما سه دولت بعد از جنگ داشته ایم و این سه دولت هر سه در نهایت غرب گرا از کار در آمدند.ممکن است تعجب کنید که من هر سه دولت را می گویم.هم کارگزاران ، هم اصلاحات و هم مهر ورز.

چرا این دولت ها در آخر کار غرب گرا می شوند.این مسئله به این خاطر است که ریشه فکری ماجرا درست شناخته نشده است.این باید شناخته شود .این باید فهم بشود و معلوم بشود و بعد آدم هایی با این نگاه ریشه ای پرورش پیدا بکنند و یک سطح گسترده و مستحکمی بعنوان پایه حرکت اجتماع ما با این نگاه بوجود بیاید. تا خروجی هایش غیر از این خروجی هایی باشند که ما در این سه دولت مشاهده کردیم.

دولت چهارم هم که دوباره به یک ترکیبی از سه دولت گذشته برگشته و اتفاق جدیدی نیفتاده است که ما تصور کنیم که داشت اوضاع خوب می شد ولی یک دفعه این اتفاق رخ داد و حالا برویم و بگردیم و بگوییم که آقا اگر این سه نفر با هم کاندیدا نمی شدند، اگر با هم وحدت داشتند، این اتفاق نمی افتاد. خیر! شما اگر شیوه هدایتگری حضرت آقا را مشاهده کنید، اصلا مسائل را در این سطح تحلیل نمی کنند .حضرت آقا اول سال ۱۳۹۲ فرمودند که من مانع ارتباط و مذاکره نیستم، ولی خوش بین هم نیستم ،هنوز که دولت جدید نیامده بود که ایشان این مسئله را فرمودند.این فرمایشات حضرت آقا در مورد لزوم تکیه به درون ،اقتصاد مقاومتی و اینکه ما در شعب ابی طلب نیستیم ،مربوط به کدام دولت بود؟معلوم می شود که یک ملات مشترکی بین همه این دولت ها و همه نخبگان و خواص سیاسی ،اصولگرا و غیر اصولگرا وجود دارد.همه اینگونه شکل می گیرند باید با رجوع به نگاه حضرت آقا و عمق دادن و تفصیل دادن به آنها این نقیصه را برطرف کرد.

دوستان اشاره کردند که ما در مرحله تحقق دولت اسلامی و کشور اسلامی هستیم و ماموریت این نسل نوظهور را هم حضرت آقا همین دانسته اند.در سخنرانی که در جمع دانشجویان کشور ، در سال ۸۷ داشتند در پاسخ به سوالی که پرسیده می شود ماموریت این نسل چیست ؟

می فرمایند که :ماموریت این است که ما کشور نمونه اسلامی بسازیم تا این الگو بشود برای دیگران .در اینجا ادبیات فرایند تحقق دولت اسلامی برجسته و روشن است .ایشان سالها قبل این منظومه و مراحل حرکت به سمت تمدن اسلامی را خیلی روشن بیان کردند،که ما متاسفانه می بینیم که همین یک خط منازل و اهداف میانی حرکت انقلاب، تا آن مقصد نهایی هنوز در میان نخبگان ما شکل نگرفته است .اینکه اینها به ترتیب هستند و ترتب بر هم دارند، یک چیز نیستند ، هرکدام مفاهیم مستقلی هستند و نمی توان طفره رفت و بدون طی یک مرحله به مرحله بعدی مراجعه کرد.اینها هنوز در حد همین ادبیات بسیار ساده و اولیه هم در میان مجموعه نخبگان کشور شکل نگرفته است. ایشان می فرمایند: که البته یک کار دشواری است اما شدنی است و سنگین ترین مسولیت بر عهده مسولان و انواع نخبگان جامعه است.نخبگان فکری ،علمی و سیاسی. اما جریان دانشجویی فعال هم مسولیت سنگینی دارد. و در همین سخنرانی می فرمایند که یکی از مسولیت های جریان دانشجویی تلاش برای فهمیدن است .

یعنی تفکر ،تفکر روی چه محوری ؟

روی محور ، متن و اندیشه ولایت با نگاه منظومه ای به اندیشه آقا و نه نگاه جزئی نگر. بلکه نگاه کلان .این تفکر را چگونه باید محقق کرد؟یکی از کارهای لازم تشکیل جلسات فکری وسیعی است که مجموعه های دانشجویی باید این را راه بیندازد.ایشان می فرمایند : تشکیل جلسات فکری وسیع دانشجویی همراه با مجموعه حوزوی که بتواند با برنامه ریزی خوب بنشیند در مورد مسائل مختلف فکر بکند و این فکر را بپراکند.(۷/۷/۸۷)

خوب شما این سخن را سالها پیش از زبان حضرت امام (ره) نیز شنیده اید، امروز یکی از ضروریترین تشکل ها بسیج دانشجو و طلبه است .طلاب علوم دینی و دانشجویان دانشگاه باید با تمام توان خود از انقلاب اسلامی دفاع کنند.تنها با بسیج است که این مهم انجام می گیرد و مسائل اعتقادی بسیجیان یعنی غیر حوزه و دانشگاه بعهده این دو پایگاه علمی است.یعنی بسیجیان حوزه علمیه و دانشگاه باید چهارچوب های اصیل انقلابی را در اختیار سایر بسیجیان قرار بدهند .بسیج کیست و بسیجی چه کسی است ؟ کسی است که اهل تشخیص و اهل اقدام است .در هر رشته ای باشد ،منتها این تشخیص از کجا باید سرازیر بشود، باید از قله سرازیر بشود .برای اینکه این اندیشه ولایت از قله سرازیر بشود بایستی یک وادی هایی، یک معبرهایی این اندیشه را هدایت بکند و تا کوهپایه و تا دشتها برساند .اگر این مجموعه توانست این اندیشه را به تمامی بسیجی هایی که امروز پراکنده در سراسر کشور هستند و دچار انفعال ، دچار جزئی نگری ، دچار حرکت های ناهماهنگ هستند،برساند این مجموعه همان امتی است که از آن یاد کردیم و قادر خواهد بود که این مسولیت خطیر دولت سازی اسلامی و جامعه سازی نمونه اسلامی را درست انجام بدهد و حرکت را برای رسیدن به تمدن هموار بکند .یک پیشنهادی هم هست که با استفاده از کلام خود آقا خدمت شما ارائه می کنم.

ما گفتیم یکی از ورودی ها نگاه کلان است ، اما اینکه ما با چه شیوه ای به اندیشه حضرت آقا مراجعه کنیم و استفاده بکنیم را خودشان هم جواب داده اند.

بنده واقعا فکر می کنم ما برای حرکت و برای موثر شدن حرکتمان جز اندیشه حضرت آقا امروز به هیچ چیز نیاز نداریم .این اندیشه را خوب ببینیم و خوب مسلط بشویم.تمام اجزاء و تفاصیلش ، ابعادش و قالب هایش را بشناسیم و خودمان را بسپاریم به این اندیشه، آنوقت شما خواهید دید که حرکت در کشور ما شتاب خواهد گرفت ،همانی که ما دنبالش هستیم.

بنده به این اعتقاد دارم البته این حرف، حرف سنگینی است و ممکن است طبعاتی هم داشته باشد اما می خواهم بگویم (حسبنا کلام آقا) .

اگر ما روی این مسئله توجه بکنیم، خواهیم دید که ایشان حتی در جزئیات هم وارد شده اند در مسائل ریز هم وارد شده اند و راه را به ما گفته اند. البته ما مراجعه نکرده ایم و این بیست سال قضای رجوع به اندیشه حضرت آقا اگر اتفاق بیفتد ، آنوقت می بینیم که واقعا این اندیشه برای ما کافی است. البته معنای آن عدم مراجعه به اندیشه حضرت امام(ره) ، یا رجوع به منابع اصیل دین و یا رجوع به سایر علما ، نیست. – این بحثی است که باید در فرصت دیگری گفت شود- ولی می خواهم عرض بکنم که خود حضرت آقا در مورد اینکه چطور باید با اندیشه ایشان مواجه بشویم، این توصیه را می کنند . شخصی می پرسد که به نظرات حضرت امام خمینی (ره) چگونه دست پیدا کنیم ؟ می فرمایند به نظر من این کاملا روشن است

– حالا شما به جای امام بگذارید حضرت آقا- (نظرات امام یک مجموعه است و خوشبختانه بیانات امام ثبت شده است و همین است که هست )بیست سال متن اندیشه حضرت آقا امروز در دست ماست امروزه خیلی هم خوب با نرم افزار های خاص تدوین شده است و به راحتی قابل استفاده است.

(همه ی متونی که از آنها می شود تفکر گوینده را استنباط کرد ، منتها با شیوه درست استنباط .شیوه درست استنباط این است که همه حرف ها را ببینند ، آنها را کنار هم قرار بدهند ، توی آنها عام هست ، خاص است ، مطلق هست ، مقید هست .حرف ها را باید با همدیگر سنجید و تطبیق کرد و مجموعه این حرف ها نظر امام است البته کار خیلی ساده ای نیست اما روشن است باید چکار کنیم .یک کار اجتهادی است .اجتهادی است که از عهده شما جوان ها بر می آید .بنشینید با هم گروه های کاری در زمینه های مختلف ،نظر امام را استنباط کنند و گفته های امام را بدست بیاورند.) حضرت امام خمینی (ره) فرمودند که باید تفقه و حقیقت تفقه را پیدا کرد و باید این حقیقت تفقه را کشف کرد و بعد فرمودند سلام بر آنان که تا کشف حقیقت تفقه به پیش تاختند و در ادامه خصوصیت فقیه را مشخص کردند که اینها برای قوم و ملت خود منذران صادقی شدند که حدیث صداقتشان را پاره های پیکرشان و قطرات خونشان گواهی کرده است. فقیه این است.فقیه در میدان این است ؛فقیهی که حرکت زنده اسلام را هدایت می کند.امروز این فقه را شما در کلام رهبری پیدا می کنید .این کار، فقه است .این احکام کلان اسلام است.احکام عملی اسلام در ابعاد یک امتی است که دارد اسلام را به جلو می برد .فقه ی است که می خواهد انشاءالله از مسیر انقلاب اسلامی، نظام اسلامی ، دولت اسلامی ،جامعه نمونه اسلامی و تمدن اسلامی ماقبل ظهور و دعوت کننده مردم جهان، به ظهور منتهی بشود.

این دقیقا فقه است ،فقه کلان ،فقه راهبردی

این فهم کلام رهبری یعنی فقه .

چون فقه یعنی فهم عمیق .خوب این فقه کلام رهبری روش می خواهد به تعبیر ما طلبه ها اصول می خواهد .ما باید اصول فقه کلام رهبری را پیدا کنیم .اصول فقه کلام رهبری مشخص است، همان چیزی است که طلبه ها می خوانند سخت نیست.اصول فقه را اگر کمی خلاصه اش کنید ،فشرده اش کنید ،ساده اش کنید می شود همین. اصول فقه یک بخشی مباحث الفاظ است که به ما در فهم الفاظ گوینده و ناطق کمک می کند.این مضبوط است هزار سال است که این مسائل هر روز دارد بحث می شود و یک ذخیره و ثروت غنی برای فهم لفظ و متن در اختیار ما گذاشته است ما این اصول فقه کلام رهبری را باید تدوین کنیم ، بنده فکر می کم که اگر این یکی از دستورات کار شما باشد و انشاءالله طلبه ها هم کمک کنند و حوزه هم کمک کند، یک دوره خیلی مختصر اصول فقه کلام رهبری براساس همین اصول فقه رایج در حوزه ها تدوین بشود و مباحثی مثل اصول لفظیه و همین مطالبی که حضرت آقا فرمودند مثل مطلق و مقید و عام و خاص و غیره مسائل مباحث الفاظ که در کتاب های اصولی روشن است هم در آن رعایت بشود ، با استفاده از آن می شود نحوه استنباط درست از کلام رهبری را بدست آورد .البته خود همین متن هم به ما در تدوین درست اصول فقه کمک می کند ، اصول فهم کلام رهبری .که اگر یک نگاه روش مند هم باشد می توانیم به دستاوردهای بهتری دست پیدا بکنیم .

حرف من بطور خلاصه این است که ما باید همین کاری را که داریم دنبال می کنیم پی بگیریم و بدانیم که راه همین است. راه حل این مشکلاتی که ما امروز گرفتارش هستیم جز این نیست.بنده اعتقاد به این راه دارم جای دیگری راهی وجود ندارد.باید این ذخیره غنی و ثروت عظیم و این فرصت الهی یعنی ولایت و شخص ولی فقیه را قدر بدانیم. امروز این فرصت در اختیار ما گذاشته است و الحمدالله خدای متعال دوستان را به این سمت هدایت کرده است و انشاءالله که در این راه ثابت و مستقیم و پایدار باشید.

والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته

همچنین شاید مطالب زیر مورد پسندتان باشد...

افزودن یک دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

چهار × 2 =