علی اکبر رشاد

قدردانی از یک فرصت تاریخی

گفتاری از آیت الله علی ا کبر رشاد، رییس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی درباره شخصیت مقام معظم رهبری

منتشر شده در ویژه نامه «مکتوب انقلاب» ضمیمه ۲۴ مهرماه ۱۳۹۶ روزنامه صبح نو

قدردانی از یک فرصت تاریخی

در طول تاریخ شیعه، بزرگانی بود ه اند و تاریخ ما آ كنده از حضور نوابغ و نوادر، فقیهان، حكیمان، مصلحان،صالحان، صدیقان، شهدا و بزر گمردانی است كه بشریت وامدار عظمت آنهاست و حضور و وجودشان درعرصه حیات انسان و تاریخ، نفعی به مقیاس جهانی داشته است. ما به لطف الهی و به بركت مكتب اهل بیت علیهم السلام از این گونه بزرگان كم نداشته ایم، اما به جهاتی، نظیر حضرت امام ورهبر معظم انقلاب را كم داشته ایم. راجع به حضرت امام سخن كم گفته نشده است، هرچند كه به حد كفایت بحث نشده و چنا نكه عرض شد شخصیت او حتی برای ما كه نزدیك ترین ها به ایشان هستیم شناخته شده نیست.

درست مثل مردم دماوند كه هرگز قله دماوند را نمی بینند و بسا آنهایی كه دورتر هستند، هیبت و هیئت و عظمت این عارضه طبیعی را بهتر ببینند، تا كسانی كه در دامنه آن زیست می كنند. شاید كسانی كه احیاناً قرونی از این قله بشری فاصله بگیرند، عظمت او را بهتر از ما كه در دامنه اوزیست می كنیم، مشاهده كنند.

اما به تصور حقیر، مظلومتر از حضرت امام، رهبر معظم انقلاب است؛ مردی به لحاظ جامعیت، بی نظیر و دست كم كم نظیر؛ مردی به جهات مختلف سرآمد؛ شخصیتی منشورواره، که ابعاد و اضلاع گونا گون، متفاوت و بلكه مختلف و متضاد را در خود جمع كرده است. همگی ما با شخصیت فكری ایشان آشنا هستیم و غالب ما پیش ازانقلاب، وقتی مشهد مشرف می شدیم، آنگاه كه تشرف حاصل می شد، به محضر ایشان هم به عنوان یك شخصیت پیشگام، پیشرو و جزء پیشاهنگان مبارزات و روشنفكران انقلابی مشرف می شدیم و از آن زمان به ساحت ایشان ارادت داریم.

علی القاعده غالب ما قریب به نیم قرن به ساحت این بزرگوار ارادت داریم و ارادت می ورزیم. ایشان به لحاظ فكری شخصیتی روشنفكر به معنی الكلمه هستند؛ شخصیتی نواندیش به معنی الكلمه؛ شخصیتی نظریه پردازبه معنی الكلمه و شخصیتی پیشاهنگ و پیشتازبه معنی الكلمه.

 مجموعه نظریه هایی را كه ایشان در نیم قرن اخیر و از اوان جوانی تا كنون، مطرح فرموده اند یك منظومه فكری را تشكیل می دهد. بعضی از نظریه پردازان به یك نظریه شهره هستند و بر این نظریه، محققین متعدد در سرزمین های مختلف كار می شود؛ مثلاً نظریه برخورد تمد نها فردی حرفی زده و در سراسر جهان روی آن كارمی شود. نفر دیگری هم در مقابل آن، مثلاً نظریه همراهی و هم سویی و گفت وگوی تمد نها را مطرح می كند. البته برخی از اینها نظریه نیست، بلكه پیش بینی و تلقی ای است كه از اوضاع كنونی جهان ارائه می شود. این مسئله متفاوت است با زمانی كه نظریه ای با مجموع های از مبانی معرفت شناختی، حِكمی، انسان شناختی و دیگر جنبه های مربوط به آن ارائه شده باشد. بعضی از نظریه هایی كه ایشان ارائه كرده است نظریه هایی در سطح جهانی است، اما مثل حضرت امام(ره) كه شخصیت سیاسی ایشان مانع شد حتی وجه فقه ی و اصولی، حیث عرفانی، و جهات مدیریتی ایشان خوب شناخته شود و شخصیت منشورواره ایشان تظاهرپیدا کند و بین عموم عیان گردد، به لحاظ در منظربودنِ وجهه سیاسی شخصیت حضرت امام(ره) ؛ بعضی از ابعاد درخشان شخصیتی مقام معظم رهبری هم مورد توجه واقع نشده است.

 

طرح نظریه تهاجم فرهنگی

 

هنگامی كه ایشان نظریه تهاجم فرهنگی را طرح كرد، این موضوع به این شکل، سابقه ای حتی در سطح فراملی هم نداشت. بنده چون در جریان طرح این نظریه بودم و تدارك جلساتی را به عهده داشتم كه ایشان به بهانه آن جلسات، این نظریه را مطرح فرمودند، پیشتر و چندین سال قبل از آن، زمانی كه ایشان رئیس جمهور بودند، دوسال پیاپی و به بهانه سالگرد تأسیس سازمان تبلیغات، درحوزه هنری، نظریه تهاجم فرهنگی را مطرح كردند. لكن درآن زمان به عنوان رئیس جمهور و با حضور سیمای نورانی و خورشیدسان امام عزیز، این بیان ایشان بسا منعكس نشد، اما اوایل رهبری، مجدداً این موضوع را طرح فرمودند.

سالها بعد از مطرح شدن این نظریه بعضی از دوستان ما در بعضی سفرها به اروپا و یا كشورهایی مثل مصر جزوات وكتا ب هایی آورده بودند كه به بحث تهاجم فرهنگی پرداخته بود. مثل الغزو الثقافی از دنیای عرب كه راجع به تهاجم فرهنگی بحث كرده بود.

مقام معظم رهبری در حوزه روشنفكری و نقد مدرنیته ازپیشروترین منتقدان هستند. بعضی تفكراتی كه ایشان درعرصه نقد مدرنیته و نقد جریان روشنفكریِ وارداتی و مقلد است ،در عین اینکه خود ایشان برخاسته از بستر جریان روشنفكری دینی ایران اند. زمانی كه كلمات و افكار ایشان در عرصه روشنفكری جهت بخش بود، بسیاری که امروزمدعی اند، هنوز به عرصه روشنفكری پا نگذاشته بودند.

مباحث و مفاهیمی را طرح كردند که در مخیله بسیاری هم نمی گنجید و به ذهن آنها هم خطور نمی كرد، یعنی ایشان مابین بیست تا چهل سالگی جزء پیشروترین روشنفكران دینی ایران قلمداد می شدند و ارتبا ط هایی با جریان های روشنفكری شبه قاره و دنیای عرب داشتند. بعضی از آثارآنها را هم در همان زمان ترجمه كردند. بنابراین، ایشان در این حوزه از پیشاهنگی و پیشكسوتی برخوردار هستند و غالب جریا ن های روشنفكری، حتی الحادی و سكولارنیز به این مسئله اذعان دارند. در حوزه تولید علم و تولیدعلوم انسانی، ایشان پرچمداری می کنند و در این خصوص بحث های وسیعی را طرح كرده اند که در جهت تاسیس وتقویت زیرساخت این حرکت است.

در خصوص تحول حوزه، ایشان از پیش از انقلاب آرمان تحول حوزه را مطرح می كردند. در دیدار سال گذشته حوزه تهران با ایشان، در متن فرمایش هایشان اشاره كردند كه این موضوع تحول حوزه را خیلی سال است كه مطرح می كنیم.بعد از مراسم، سر سفره عرض كردم كه این موضوع را ان شاء الله ما تعقیب می كنیم و ایشان مجدداً تا کید فرمودند كه این دغدغه قدیمی ماست. حرف كهنه ماست. به ایشان عرض كردم كه مدتی پیش در سوابق به جزوه

ای برخوردم منتشره سال ۶۳ . شاید خاطرتان باشد كه سال ۶۳ سه یا چهار مدرسه با حدود هفتصد طلبه داشتیم – و در آن زمان مدرسه منسجم و بابرنامه در تهران كم بود، جز مدرسه حضرت آیت الله هاشمی و مرحوم آیت الله مجتهدی، و تا حدودی مروی – برای ایراد سخنرا نی تشریف آوردید، مباحثی را در همین باب مطرح کردید- که البته متأسفانه دیدم در حدیث ولایت هم نیامده است – وما همان زمان تحت عنوان «آرمان تحول حوزه » منتشر كردیم.عرضم این است ایشان در امر تحول حوزه،ارتقا و اصلاح حوزه جزء پیشگامان هستند،در كنار مرحوم شهید مطهری و دیگران.

بحث پیشرفت ورزی والگوی پیشرفت را كه طرح فرمودند، افق جدید و نگاه بدیعی درتمد ن سازی است. این نكته را با تامل و مطالعه عرض می كنم. حقیر عضوشورای الگوی پیشرفت هستم و در آنجا به لحاظ نظری كار مفصلی روی این موضوع صورت گرفته است؛ ازمبانی و بنیادهای این نظریه، تا نهادهای تحقق این نظریه؛ و سیر و روندی كه باید در جهت پیشرفت طی شود؛ و آنچه كه احیاناً در قالب الگو محقق خواهد شد.ایشان نظرات پیشرو و بیانات دقیقی در این حوزه ها دارند. از این دست نظرها و نظریه ها، ا گر برشمرده شود، بسیار است.

شناخت دقیق از مقوله فرهنگ همچنین از جهت دیگر شخصیتی، ایشان به لحاظ فرهیختگی و فرهنگ شناسی و فهم فرهنگی سرآمدهستند. مسئله فرهنگ مسئله بسیار پیچیده ای است. ما به سادگی این كلمه را به زبان می آوریم، گاه مطالب فرهنگی را مطرح می كنیم و احیاناً مطالب نظری راجع به فرهنگ می گوییم، اما به تصور حقیرشاید بتوان ادعا كرد كه از مقولات عمده و نرم افزاری حیات بشر کمتر چیزی به پیچیدگی مقوله فرهنگ است. ایشان در بحث های حِكمی و همچنین كاربردی فرهنگ، در باب مقوله فرهنگ و مطالعات فرهنگی و فرهنگ پژوهی، نظریات بسیار دقیق وجدی ای دارند. همین طور در شناخت فرهنگ، حال فرهنگ بالمعنی الاعم و الاوسع یا بالمعنی الاخص ومباحثی كه در این زمینه ها مطرح می فرمایند بسیارگسترده، دقیق و عمیق و شگرف است.

ما در حوزه فرهنگ، نظریه پرداز اسلامی نداریم. در این خصوص فقط چند كتابچه، از جمله از مرحوم علامه جعفری )ره( داریم با نام فرهنگ پیشرو، فرهنگ پیرو. حتی از فیلسوفان مسلمان به ندرت یك كتاب یا یك مقاله راجع به فرهنگ یافتنی است. این درحالی است كه در جهان بسیار در این خصوص كارشده است. كتا ب هایی منتشر شده است با حجم دویست تا چهارصد صفحه که فقط در تعریف فرهنگ بحث كرده اند. ایشان در این حوزه صاحبنظرهستند و بحث های نظری بسیار جدی و قابل بحث و تأملی دراین زمینه دارند، ازجمله در شناخت ابعاد و لایه های فرهنگ.

در حوزه هنر، در بسیاری از مقولات هنری ورود دارند و بعضا به شکل حرفه ای مسلط هستند. وادی وحوزه هایی كه شاید ما تصور كنیم به حوزه كاری وشأن علمی و جایگاه اجتماعی و فرهنگی و كشوری ایشان ارتباطی ندارد، برای مثال موسیقی. ایشان به لحاظ فنی، شناخت بسیار دقیقی از موسیقی دارند.

«الاغانی » هفده جلدی ابوالفرج اصفهانی را ایشان خوانده، حاشیه زده و نمایه سازی كرده اند و این كاررا هم بعد از انقلاب انجام داده اند. یك فقیه باید بداند كه موضوع موسیقی چیست و بعد فتوا بدهد. حدودهفده، هجده سال پیش بود كه ایشان یك روز صبح تا غروب تشریف بردند صداوسیما. بعد از ظهریكی ازآقایان اهل موسیقی به من زنگ زد كه ما قطعه و غزلی را كه شما در استقبال ازغزل ایشان، سروده اید با یك كُر چهل و پنج نفره در محضر ایشان اجرا كردیم. ایشان بعد از اجرا گفتند كه من خیلی از موسیقی سر درنمی آورم ولی به حكم ذوق فطری چند نكته می خواهم بگویم. آن فرد متبحر به من گفت وقتی ایشان وارد بحث شد آنچنان راجع به موسیقی فنی حرف زد كه دانش آموختگان ومتخصصان موسیقی صدا و سیما همگی مبهوت شدند – متن و نوار آن را برای من فرستاد كه این هم ازجمله مطالبی است كه در حدیث ولایت نیامده است؛ در آنجا ایشان تحلیلی از موسیقی ارائه می كند وحكم و فتوایی مطرح می کنند که غیر از فتوای مشهورایشان است.

در شعر ایشان از صاحبنظران و ادبای ارزشمند این سرزمین اند. هم در مقام سرودن ، شعر فاخر می گوید،که البته منتشر نمی شود و جز دو، سه از ایشان سراغ نداریم. هر چند گاهی فرصت هایی پیش آمده كه درمحضر ایشان بودیم و اشعاری خوانده اند.قطعاً اشعار ایشان، جزء شعرهای خوب روزگار ماست.

این را به عنوان یك طلبه آشنا به این حوزه عرض می كنم. از قریب به چهل سال پیش در جلساتی طبع و نظر ایشان را دیده ایم. از جلسات دو نفری گرفته تا سه چهار نفره و جمع های بزرگ تر.

متعدد دیده ام که ایشان با اساتید فن مثل مرحوم طاهره صفارزاده و آقای حسین آهی – كه احتمالا برجسته ترین عالم به علم عروض و قافیه امروزند – وارد بحث جدی می شوند واین دوستان در نهایت نظر دقیق ایشان را می پذیرند. در جلسه ای عزیزی گفت رباعی یك وزن دارد كه «لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم » است؛ ولی ایشان ۲۴ وزن خُرد را راجع به رباعی بحث كرده اند.

در حوزه فیلم همین طور. مکرر در جلسات، اعجاب اهل فضل و تخصص را از اطلاعات دقیقی که ایشان در مقام صحبت در مقوله فیلم و سینما و نمایشنامه نویسی ابراز کرده بودند، دیده و شنیده ایم. یک بار فرد شاخصی جمعی از اهالی همین حوزه ها، که البته به رحمت خدا رفتند، مفصلاً از تعجب اهل فن وقتی آقا راجع به بعضی از این نمایشنامه ها و رمانهای بزرگ صحبت كردند نقل می کرد. یک بار فرمودند، چند صد رمان بزرگ جهانی را خوانده اند.

 این مطلب واقعا با توجه به اشتغالات دیگر ایشان شگفت آور است.آن فردی كه عرض كردم نقل می کرد آن جلسه را اینقدر احساساتی شده بود كه یك دفعه زد زیر گریه.

این مرد یك مرجع و فقیه و شخصیت سیاسی است آنگاه راجع به نمایشنامه، رمان و داستانك و ادبیات مدرن جهان این گونه فنی صحبت می كنند. ایشان یك بار فرمودند من اغلب مجموعه داستان هایی را كه رمان نویس ها و داستان نویس های حوزه هنری نوشته اند دیده ام، می خواهم از این نویسندگان تقدیركنم و به آنها حق التألیف بدهم. یك جمع هفتاد نفره را خدمت ایشان بردیم كه آثار همگی را ایشان خوانده بودند، همه این ها را نقد و حاشیه و تاریخ و ساعت هم زده بودند كه ا كثر آنها را بعد از نیمه شب مطالعه كرده بودند. البته این مجموعه بعدًا به چاپ هم رسید.

قدردانی از یک فرصت تاریخی

فقیه جامع، فقیه فخیم و به عقیده حقیر فقه اعلم.اعلمیت دست كم به سه شاخص است، اول اینكه مبانی و معارفی كه اجتهاد در گرو تسلط بر آنهاست در اختیار فرد باشد. تسلط بر اصول، رجال، كلام، بعضی مباحث حكمی، تاریخ و… كه مایه های اجتهاد را به انسان می دهند. تسلطی مجتهدانه ونه دایره المعارفی. دایره المعار ف های سیار و متحرك بسیار هستند، ولی برای اجتهاد كفایت نمی كند.

اینها به ما كمك می كنند تا حكم را فهم كنیم. دوم موضوع شناسی و فهم موضوع است. ا گر كسی موضوع شناس نباشد مجتهد نیست. حكم را برچه چیزی بار می كنیم؟ فهم موضوع شرط اساسی اجتهاد است. سوم، جودت فهم است. مرحوم سید درعروه می فرماید: «اعلم، من كان أو یكون، اجود استنباطاً ». اصلاً اجودیت در فهم و استنباط ملاك اعلمیت است. تیزهوشی و تیزفهمی. دست ایشان به لحاظ جامعیت در مباحث و علوم پر است. سال های سال مدرس سطوح عالی بوده اند. در موضوع شناسی بی نظیر هستند. درعین اینكه جایگاه فقهای عظام بالای چشم ماست، قطعاً احدی از فقهای معاصررا نداریم كه در فهم موضوعاتِ امروز با ایشان قابل مقایسه باشد و تا این حد در مواجهه مستقیم با مسائل روز باشد. به لحاظ اجودیت در فهم،هوشمندی و تیزهوشی ایشان بی نظیر است. یك شخصیت عظیمی كه به لحاظ فقهی قطعاً درروزگار ما كم نظیر است.

دیگر اعاظم به جای خود، ما شاگردان آنها بودیم و به شا گردی شان نیز افتخار می كنیم، اما به عقیده حقیر طلبه،گرچه عرض من حجت نیست، ایشان به مفهوم دقیق اعلمیت، اعلم فقهای روزگار هستند. این را هم به تبع بیانیه جامعه مدرسین عرض نمی كنم، بلكه پیش از جامعه مدرسین در همین نمازجمعه تهران و پیش از خطبه ها این را عرض كردم و به آن اعتقاد دارم. به جهت اینكه به عنوان یك طلبه تشخیص می دهیم و تشخیص ما هم حداقل برای خود ما جهت است.

از این مطالبی كه مطرح شد نتیجه بگیریم كه ما این نعمت را در اختیار داریم. تكلیف ما درپی گیری رهنمودهای ایشان مضاعف است. فارغ از مسائل قانون اساسی، حقوقی و حتی جهات شرعی كه ایشان ولی امر هستند و به لحاظ حقوقی رهبر هستند، ایشان یك شخصیت برجسته جامعِ علمی، فكری، فرهنگی، حوزوی و به حیثیات گونا گون، سرآمد در دسترس ماست و رهنمود می دهد. باید این فرصت تاریخی را قدر بدانیم.

والسلام

منتشر شده در ویژه نامه «مکتوب انقلاب» ضمیمه ۲۴ مهرماه ۱۳۹۶ روزنامه صبح نو

 

همچنین شاید مطالب زیر مورد پسندتان باشد...

افزودن یک دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

یک × دو =