چارهاندیشی برای تداومِ صدرنشینیِ بیانیه گام دوم انقلاب
چارهاندیشی برای تداومِ صدرنشینیِ بیانیه گام دوم انقلاب
نویسنده : فروغ آسایش
در چهلّمینسال پیروزی انقلاب، از جانب آیتالله خامنهای، بیانیّهای خطاب به مردم ایران و بهویژه جوانان صادر شد. این بیانیّه که به ترسیم «گام دوّم انقلاب» پرداخته است، بهسرعت در کانون مباحثات مسئولان، نخبگان فکری و جوانان قرار گرفت و برای چند روزی در صدر اخبار آمد. بااینهمه، دغدغۀ حاشیهنشینی بیانیّه و خروج آن از قلمرو مباحثات، جدّی بهنظر میآید.
تجربۀ نامطلوب انزوای بیانیّهها و اسناد قبلی، کام دلسوزان و فرهیختگان را تلخ کرده و مهمتر آنکه ما را از رسیدن به اهداف آن بازداشته است. برایناساس، در ادامه به این پرسش، پاسخ داده میشود که چگونه میتوان بیانیّه را از گزند فراموشی و غفلت و حاشیهنشینی، محفوظ و آن را همچنان، در صدر تأمّلات و توجّهات، نگاه داشت.
[۱]. نظریهسازی؛ بسط معرفتی و غنیسازی علمی
یکی از روشهای پرداخت بیانیّه، نظریّهسازی است؛ با این معنی که مفاهیم نگاشته شده در بیانیّه در چارچوب نظریّه، استخراج شده و منتشر گردند. یکی از مشکلات علمی در جوامع غیرغربی، نداشتن نظریّههای بومی مبتنی بر نظام فرهنگی- اجتماعی آن جامعه است. نظریّهها، بنمایۀ علم و راهنمای عمل هستند. در مواجهۀ با بیانیّۀ گام دوّم، آنچه میتواند ما را از کلّیگویی، ابهام و عدمشفافیّت برهاند، نظریّهسازی بر پایۀ سیاستهای کلّی مطرحشده در بیانیّه است؛ چنانکه که فکر رهبر انقلاب باید جامۀ نظریّه به تن کند و در قالب نظریّه و هیأت و قالب علمی به جوامع علمی و بهخصوص محافل دانشگاهی و پژوهشی ارائه شود تا اتقان و استحکام علمی و معرفتی آن آشکار و تثبیت گردد، در غیراینصورت، به آن اعتنا نخواهد شد.
[۲]. ترجمۀ عملیاتی؛ استخراج راهبردها و راهکارهای عینی
درست است که وظیفۀ رهبر انقلاب، نگاشتن و انتشار بیانیّه بهمنظور حراست از انقلاب و آرمانهای آن است، امّا انتشار بیانیّۀ گام دوّم انقلاب، بهتنهایی راهگشا نیست، و حتّی ممکن است در نظر عامّۀ مردم مضمونها و مفاد آن، حرفهایی کلّی و بیثمر تفسیر شود. زمانی اهمّیّت بیانیّه برای مردم، ملموس و قابل درک است که به ایجاد حرکت یا تغییر در روند تحرّکات قبلی مسئولان و جامعه بیانجامد و لازمۀ چنین حرکتی، استنتاجهای راهبردی و عملیّاتی از متن بیانیّۀ گام دوّم است. بیانیّه گزارههای متعدّدی را در عرصههای مختلفی، چون علم و پژوهش، سبک زندگی، عدالت و مبازه با فساد و اقتصاد طرح کرده است که لازم است در جهت اعتبار بخشیدن به این مؤلّفهها، برای هریک از آنها برنامههای مشخّص و حکیمانه، پایهریزی شده و در میدان عمل قرار گیرند.
دراینمیان، یکی از وظایف ما در جایگاه جوان مؤمن انقلابی و مخاطب بیانیّه این است که بکوشیم از متن سیاستها، اندیشهها و ایدههای مطرح شده در بیانیّه، مجموعۀ راهبردها و راهکارهای عینی استخراج کنیم و مفاد و گزارههای اصلی بیانیّه را به واقعیّتها و چالشهای روزمرّه و ملموس پیوند دهیم. برایناساس، تولید روشها و سازوکارهای عملیّاتی و عینی، یکی از اقدامات عمده و جدّی دربارۀ این بیانیه است.
[۳]. گفتمانسازی؛ رسوب دادن در ذهنیّت جمعی و باورسازی
در تجربۀ چهلسالۀ پس از انقلاب، این نکته را دریافتهایم که آنچه به میان افکار عمومی آمده است، ماندگاری بینظیر و اثرگذاری بیبدیل داشته است. انتقال شعارهای انقلاب به عموم جامعه و سخن گفتن از آن به زبان مردم، راز ماندگاری انقلاب است. ازاینرو، ارائهی بیانیهی گام دوّم با ادبیّات عامّهی جامعه و بیان آن برای مردم موضوعیّت دارد. زنده نگاهداشتن بیانیّه در گفتمان عمومی جامعه، موتور محرّک پیگیری مؤلّفههای آن و مطالبهگری از عاملان و مسئولان مرتبط است. آنچه نباید از یادها برود، این است که مخاطب اصلی بیانیّه، مردم و بهویژه جوانان هستند؛ همانان که قرار است شانه را زیر بار مسئولیّت بگذارند و گام دوّم انقلاب را به پیش ببرند.
[۴]. امتداد رسانهای؛ حضور بیوقفه و پربسامد در رسانه
در عصر حاضر، رسانهها و ابزارهای رسانهای فراگیر شده و مردم از طریق آن با واقعیّتهای جهان خود در ارتباط هستند. رسانهها میتوانند موضوعاتی را برجسته کنند یا به حاشیه سوق بدهند و گفتمانی را زنده کنند یا بمیرانند. اگر گفتمانی در بستر رسانه به جریان درآید، بهاحتمال کمتری با افول و فراموشی مواجه میشود. پس باید رسانه را جدّی انگاشت و بیانیّه را به آن متّصل نمود.
حضور پربسامد و پررنگ بیانیّۀ گام دوّم انقلاب در رسانه و استفادۀ بهجا، هنرمندانه و هوشمندانه از ابزارهای رسانهای در جهت تبیین و نشر مضامین بیانیّه، به احیای آن در فضای گفتمانی جامعه کمک خواهد کرد، چراکه بیتوجّهی به رسانه و سادهانگاری این مقوله، باعث شده با گذشت مختصر زمانی، بیانیّه به گونهای نامطلوب از کانون توجّهات خارج شده و حاشیهنشین و فرعی قلمداد شود که این امر مانع و خلل بزرگی در رسیدن به اهداف آن ایجاد خواهد کرد.
[۵]. مسألهمداری؛ پیوند به دشواریهای زندگی روزمرّه
عموم مردم در زندگی جاری خود با مسئلهها و معضلهایی روبهرو هستند که حلّ و رفع آن را از حاکمیّت میطلبند. در چنین شرایطی، بیانیۀ گام دوم منتشر شده و مردم انتظار دارند که بیانیّه مرتبط با نیاز آنان باشد و چنین نیز هست. مردم باید احساس کنند که این بیانیّه، به زندگی واقعیشان مرتبط است و میتواند نیازها را برآورده سازد و نقصانها را علاج کند. ازاینرو، باید تحلیلگران و فرهیختگان، پاسخ چالشها و ضعفها را از بیانیّه استخراج و به جامعه عرضه کنند. تأثیرگذاری بیانیه بر چالشهای مهم زندگی مردم، همچون چالش اقتصادی، میتواند یکی از اهداف بیانیّه را محقّق و ادامهی حیات آن را تضمین کند.
راهحل اقتصاد مقاومتی در برابر چالش اقتصاد برجامی و توجّه به سبک زندگی ایرانی اسلامی در مقابل تهاجم فرهنگی غربی ازجمله دوگانههای «چالش و پاسخ» در متن بیانیّه است؛ چراکه رهبر انقلاب با نگاهی راهبردی به بیانیّه، در برابر هر مسئلهای پاسخی نگاشتهاند.
[۶]. تقسیمکار و پیگیری؛ ایجاد تشکیلات و حلقۀ غیررسمی برای هماهنگی
مسیرهای بخشنامهای و پُر پیچوخم سازمانی چنان ناکارآمدی خود را ثابت کردهاند که طی طریق آن کمتر به مقصد و منزل مطلوب میرسد. سپردن بیانیۀ گام دوّم به چنین ساختار سردرگمی خطای بزرگی است که منجر به بایگانی شدن آن در همسایگی دیگر اسناد میشود. ازطرفی، حرکت انفرادی نیز کفایت نمیکند و نیاز به کار جمعی و ساختاریافته است. در چنین شرایطی که ساختارهای رسمی ممکن است عقبافتادگی و کندی شتاب حرکت را سبب شوند، ایجاد نهادهای مردمی چابک، مستحکم، بااراده، منسجم و متخصّص و فکر کردن و چارهجویی کردن بیاعتنا به دیوانسالاری گریبانگیر سازمانهای رسمی، اقدام مؤثّری در پیشبرد بیانیّه خواهد بود که خود یکی از مطالبات رهبر انقلاب و یکی از مصادیق آتشبهاختیار است.